بعد از قریب به دو دهه یوونتوس دیگر جانلوییجی بوفون افسانهای را در درون دروازه خود نمیبیند. ماروتا و دارودستهاش برای پیدا کردن جانشین بوفون، بیهوده خود را خسته نکردند، که از ابتدا معلوم بود قرار نیست به این زودیها چنین شخصی ظهور کند. اما این به این معنی نیست که تیم مدیریتی بیکار نشسته باشد؛ خیر، اتفاقا خیلی زودتر از زمانی که گمان میرفت مدیران یوونتوس دست به کار شدند. در تابستانی که خرید فدریکو برناردسکی و داگلاس کاستا و همچنین فروش لئوناردو بونوچی تمام توجه بیانکونری را جلب کرده بود، در کمال سکوت و بدون هیچ قائلهای وویچک شزنی از آرسنال راهی یوونتوس شد. با توجه به سنگینی فشاری که انتظار میرفت روی نفر بعد از بوفون باشد، احتمال شکست خرید یک دروازهبان جدید پس از رفتن او بالا بود (دروازهبانانی که بسیار گرانتر از پرین و شزنی هستند و اختلاف کیفیتشان به اندازه اختلاف قیمتشان نیست.) اما با این ترفند و جذب پیش از موعد، شزنی فشار بازیکنی که بعد از رفتن بوفون خریداری شده را ندارد و بار روانی که روی اوست، هر چند باز هم زیاد است، اما از حالتی که پس از فروش بوفون جذب میشد کمتر است و این به نفع او و یوونتوس است. علاوه بر این، مدیران یوونتوس پلن ب را نیز در جیب خود دارند؛ حالتی را در نظر بگیرید که نقشه الف یعنی شزنی در دروازه یوونتوس جواب نمیدهد و شزنی شروع میکند به نمایشهای ضعیف؛ ماتیا پرین که هم به دلیل ایتالیایی بودن و هم جوانتر بودن، رسانه ها و محافل فوتبالی ایتالیا به او اقبال زیادی نشان میدهند، با روحیه بالا میآید تا جانشین شزنیای شود که خوب کار نکرده است نه بوفونی که سالها افسانه ساخته است
انتخاب شزنی سخت نبود. سنگربان لهستانی در نخستین فصل حضورش در سری آ توانسته بود آلیسون بکر، دروازهبانی که این روزها در آنفیلد سروصدا به پا کرده است، را به نیمکتهای سرد المپیکو میخکوب کند، در تیمی مانند رمِ اسپالتی بیشترین کلین شیت فصل سری آ را بالاتر از حتی بوفون به نام خود کند. پس از درخشش با لباس آ اس رم، مدیران یوونتوس به سرعت دست به جذب او زدند؛ قیمتی که یوونتوس برای او پرداخت کرده است، تنها 13 میلیون یورو بود؛ عددی که در مقایسه با ارقام نقل و انتقالاتی افرادی مانند ادرسون، الیسون و کپا ناچیز است. شزنی با آمدن به یوونتوس، به صورت اتوماتیک به نیمکت منتقل شد. اتفاقی که بی شک برای هر بازیکن دیگری نیز رخ میداد. شزنی میدانست قرار نیست برای نیمکت نشین کردن بوفون به یوونتوس بیاید. یوونتوس او را جذب کرد تا در کنار بوفون باشد و از تجربیات او استفاده کند. کاری که نتو نیز آن را هدف خود از آمدن به یوونتوس عنوان کرد. در فصل نخست، بخت با شزنی یار بود و در مقطعی حساس، کهن دروازهبان یوونتوس با آسیب دیدگیای 7 هفتهای مواجه شد و شزنی توانست در لیگ قهرمانان و سریآ به صورت پیاپی در چند بازی از دروازه یوونتوس پاسداری کند. 7 کلین شیت از 8 بازی (که بازی مقابل اینتر و رم نیز در بینشان بود) همراه با عکس العملهای خارق العاده و دریافت تنها یک گل، باعث بالا رفتن ارزش این بازیکن نزد هواداران یوونتوس شد. شزنی در تنها فرصت خود به عنوان دروازهبان ثابت به قدری خوب کار کرد که بالاتر از ستارههایی مانند هیگواین، کاستا، دیبالا، پیانیچ و کیهلینی بهترین بازیکن ماه دسامبر یوونتوس شناخته شد.
شاید در حال حاضر برخی از هوادارن جدید یوونتوس و سری آ و همچنین عمدهی هواداران دیگر لیگها، شزنی را در ردیف دروازبانهای بزرگ دنیا قرار ندهند، شاید خیلیها از سبک کلاسیک دروازهبانی و چهره سرد او به وجد نیایند اما او هر چند به وضوح یکی از بهترینهاست اما چندان مورد توجه رسانهها قرار نمیگیرد؛ البته این که بازیکنان سری آ کمتر از سطح فنیشان مورد توجه قرار بگیرند مختص به شزنی نیست و میتوان مثالهای زیادی پیرامون این موضوع آورد که شاید واضح ترین آن میزان توجه رسانه ها به پاتریک کوترونهی میلان و رشفورد منچستر یونایتد باشد. نکته دیگر اینست که خیلی از فوتبالدوستان که دوران او در رم و یوونتوس قبل از رونالدو را زیر نظر نداشتهاند، شزنی را فقط با دوران آرسنالش میشناسند، نکتهای که خیلیها را به گمراهی کشانده است. این نکته به صورت برعکس برای ادوین فن در سار برقرار بود، دروازهبانی که هر چقدر در یونایتد اسطورهای بود، در یوونتوس فاجعه و فاجعهتر بود. در مجموع این پیش زمینه منفی باعث میشود با روی دادن کوچکترین اشتباهی، حس عدم اطمینان به شزنی ایجاد شود، در صورتی که برای دروازهبانانی مثل دخیا حتی اگر پر اشتباه هم باشند هیچ گاه چنین حالتی رخ نمیدهد.
به هر روی، دوران آرسنال هر چه قدر برای شزنی پر از شکست و عملکرد ضعیف بود، تجربیات خوبی برایش به همراه داشت. در رم نیز او توانست دوران گذار را به خوبی پشت سر بگذارد و خاطرات تلخ آرسنالش را به دست فراموشی بسپارد و در نهایت یک فصل در کنار بوفون بودن و آموختن از او نیز به عنوان آخرین کلاس درس، او را برای ورود به سطح اول دروازهبانها آماده کرد و حالا او در 28 سالگی تمامی لازمهها برای درخشش در تیمی مانند یوونتوس را دارد.
جدای از شزنی، مدیران کارکشته یوونتوس، یک گلر ایتالیایی نیز جذب کردند؛ ماتیا پرین کاپیتان سابق جنوا و گزینه اصلی دروزاه ایتالیا به همراه جیانلوییجی دوناروما. با توجه به اینکه شزنی به تازگی از دروازهبان دوم به سنگربان اصلی تبدیل شده است، طبیعیست ماسیمیلیانو آلگری سعی کند تا جای ممکن او را تثبیت کند تا اعتماد به نفس یک دروازهبان اصلی را در او ایجاد کند، او تنها در یک بازی از 15 بازی یوونتوس حضور داشته اما بی شک قرار نیست اوضاع اینگونه ادامه یابد و انتظار میرود با گذشت زمان و با جا افتادن شزنی در پست دروازهبان اصلی، آلگری به پرین هم فرصت خودنمایی بدهد. علاوه بر آن، در جام حذفی نیز این فرصت برای او وجود دارد.
به هر حال تا بدینجا، شزنی به جز اشتباه روی گل دوم منچستر یونایتد عملکردی بی نقص از خود نشان داده است، آن هم در زمانی که نویر رکورد 8 گل از 9 شوت در چهارچوب از خود ثبت کرده است، تر اشتگن با اشتباه کاریوسی خود 3 امتیاز خانگی مقابل بتیس را از بارسلونا میگیرد، دخیا ماه هاست دیگر عملکرد سال گذشته خود را ندارد و در این بین فقط آلیسون بکر، که دو سال قبل نیمکت نشین خود شزنی بود، عملکردی بهتر داشته است. پرین پر انگیزه نیز چیزی بیشتر از یک دروازهبان دخیره معمولیست و به جرئت میتوان ادعا کرد در 90% تیمهای سری آ فیکس میشد.